تحقیقات قرآنی

بر اساس اصول خلاقانه و تفکر ابداعی

تحقیقات قرآنی

بر اساس اصول خلاقانه و تفکر ابداعی

۱۳- برعکس

دعای فرزند برای والدین خود: 

وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا  (الاسراء:۲۴) 

 پروردگارا! آنها را رحمت آور، چنان که مرا در کودکى پرورش دادند 

 

----------- 

تبدیل گناهان به حسنات: 

إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا (فرقان:۷۰ ) 

مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهانآنان را به حسنات مبدل می‏کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است

---------- 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (البقره:34

 به فرشتگان گفتیم : آدم را سجده کنید ، همه سجده کردند جز ابلیس ،، که سرباز زد و برتری جست و او از کافران بود 

------------ 

 امام علی علیه‏السلام در برابر انحراف خوارج فرمودند:  کلمةُ حقّ یرادُ بها الباطل!  یعنی سخن حقی که منظور باطلی از آن می‌خواهند  

-------------  

( الاسراء:۸۱)وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا 

و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل همواره نابودشدنى است.»

۱۵- پویایی

 وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ  (الانبیاء :۳۳) 

 اوست آن که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید، که هر کدام در مدارى معین شناورند

 

یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ  (البقره :۱۸۵) 

خدا برای شما خواستار آسایش است نه سختی  

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ  (عنکبوت:۲۰)

یعنی بگو در زمین سیر کنید و بنگرید که خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است.  

 

 وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ  (نمل:۸۸)

 کوهها را می‏بینی و آنها را ساکن و جامد می‏پنداری در حالی که مانند ابر در حرکتند...

۲۶- کپی کردن

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کَانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْاَّخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً (احزاب :۲۱)

«مسلماً رسول خدا براى شما سرمشق نیکویى است، براى آن‏ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند.» 

 

۲- حج مجازی  

http://www.princeton.edu/~humcomp/stages.html

۹ - اقدام پیشاپیش

اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ (عنکبوت:۴۵)

هر چه را از این کتاب بر تو وحی شده است تلاوت کن و نماز بگزار ،که نماز آدمی را از فحشا و منکر باز می دارد و ذکر خدا بزرگ تر است وخدابه کارهایی که می کنید آگاه است  

 

وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (الانفال/46)

و خدا و پیامبرش را فرمان برید و با یکدیگر ستیزه و کشمکش مکنید که سست و بددل شوید و نیرو و دولتتان برود، و شکیبایى کنید، که خدا با شکیبایان است.

وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (الاسراء/ 36)

و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد. 

 

تقوا:

کلمه‌ی تقوا از ماده‌ی «وقی» است که به معنای حفظ و صیانت و نگهداری است در ترجمه‌های فارسی اگر این کلمه به صورت اسمی استعمال شود به پرهیزگاری ترجمه می شود مثلا در ترجمه‌ی «هدی‌ للمتقین» گفته می شود: هدایت است برای پرهیزکاران. و اگر به صورت فعلی استعمال شود خصوصا اگر فعل امر باشد به معنای خوف و ترس ترجمه می شود مثلا در ترجمه اتقوا… گفته می شود از خدا بترسید. بنابراین ترجمه‌ی صحیح کلمه تقوا «خود نگهداری» است که همان ضبط نفس است و متقین یعنی خودنگهداران راغب درکتاب مفردات القرآن می گوید: وقایه عبارت است از محافظت یک چیزی از هر چه که به او زیان می رساند و تقوا یعنی نفس را در وقایه نگهداشتن. بنابراین تقوا به معنای عام کلمه لازمه زندگی هر فردی است که می خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید. تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود. حفظ و صیانت خود از گناه که نامش تقواست به دو شکل و دو صورت ممکن است صورت بگیرد به تعبیر دیگر دو نوع تقوا می توانیم داشته باشیم: تقوایی که ضعف است و تقوایی که قدرت است. نوع اول اینکه انسان برای اینکه خود را از آلودگی‌های معاصی حفظ کند از موجبات آنها فرار کند و خود را همیشه از محیط گناه دور نگه دارد. نوع دوم اینکه در روح خود حالت و قوتی به وجود می‌آورد که به او مصونیت روحی و اخلاقی می‌دهد که اگر فرضاً در محیطی قرار بگیرد که وسایل و موجبات گناه و معصیت فراهم باشد آن حالت و ملکه‌ی روحی او را حفظ می کند و مانع می شود که آلودگی پیدا کند. لازمه‌ی اینکه انسانی حیات عقلی و انسانی داشته باشد این است که تابع اصول معینی باشد و لازمه ی اینکه انسان از اصول معینی پیروی کند این است که از اموری که با هوا و هوس او موافق است ولی با هدف و اصول زندگانی او منافات دارد پرهیز کند ولی لازمه‌ی همه‌ی اینها این نیست که انسان اجتناب کاری از محیط و اجتماع را پیشه سازد. راه بهتر و عالی‌تر این است که انسان در روح خود ملکه و حالت مصونیتی ایجاد کند که آن حالت حافظ و نگهدار او باشد. تقوا و اثر بزرگ دارد: یکی روشن بینی و بصیرت است که در آیه ی 29 از سوره ی انفال می فرماید: ان تتقوا … یجعل لکم فرقانا یعنی اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز و تشخیص می دهد دیگری حل شدن مشکلات و آسان شدن کارها و بیرون آمدن از تنگناها و مصادیق است که در سوره ی طلاق آیه ی 4 می‌فرماید و من یتق‌ا… یجعل که مخرجاً‌ یعنی هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع آسانی در کار او قرار می دهد.

۳۰-پرده های نازک و انعطاف پذیر

 وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (ق: ۱۶) 

 ما انسان را آفریده‏ایم و مى‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏کند، و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم.

 

وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنَانًا وَجَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِیلَ تَقِیکُم بَأْسَکُمْ کَذَلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ (النحل:۸۱)

 خداوند براى شما از آنچه آفریده (مانند درخت و سقف و سایه‏بان) سایه‏ها قرار داد و براى شما از کوه‏ها غارها و پناهگاه‏هایى ساخت، و براى شما لباس‏هایى قرار داد که شما را از گرما (و سرما) نگه مى‏دارد و لباس‏هایى که شما را از آسیب یکدیگر نگه مى‏دارد (مانند البسه جنگى، حفاظت هوایى و دریایى). او این گونه نعمتش را بر شما تمام مى‏کند، باشد که تسلیم (اراده او) شوید.

 

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ  (البقره:۷)

 خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است ، و برایشان عذابی است بزرگ.

وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلاً مَّا یُؤْمِنُونَ  (البقره:۸۸)

و گفتند: «دلهاى ما در غلاف است.» [نه، چنین نیست‏] بلکه خدا به سزاى کفرشان، لعنتشان کرده است. پس آنان که ایمان مى‏آورند چه اندک شماره‏اند.

وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ آیَةٍ لاَّ یُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ (الانعام: ۲۵)

و برخى از آنان به تو [به ظاهر] گوش فرا مى‏دهند، و [لى‏] ما بر دلهایشان پرده‏ها افکنده‏ایم تا آن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینى [قرار داده‏ایم‏]. و اگر هر معجزه‏اى را ببینند به آن ایمان نمى‏آورند. تا آنجا که وقتى نزد تو مى‏آیند و با تو جدال مى‏کنند، کسانى که کفر ورزیدند، مى‏گویند: «این [کتاب‏] چیزى جز افسانه‏هاى پیشینیان نیست.»